سختی تنهایی رو وقتی فهمیدم که مترسک به کلاغه گفت : " هر چه قدر دوست داری نوکم بزن ولی تنهام نذار...." آدم هایی که به جای فریاد , سکوت می کنند...بالاخره روزی... به جای صبر کردن در را باز می کنند و می روند.... هزار بار دیگر از شانه ای به شانه دیگر بغلتی... این شب صبح نمی شود وقتی دلت گرفته باشد..... همه فعل هایم ماضی اند...ماضی خیلی خیلی بعید... دلم برای یک حال ساده تنگ شده است.... عجب خدایی داریم... می تواند مچمان را بگیرد... اما همیشه دستمان را می گیرد...
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |